عشرتکده یقضان

خوابگردها و دستنوشته های پراکنده رضا مشتاق

عشرتکده یقضان

خوابگردها و دستنوشته های پراکنده رضا مشتاق

۰۹

 

چه سخن ها که لب به لب زیر گوشت نجوا کرده ام

چه کام های آتشین که از لبانت به تاراج برده ام

چه بسیار رازها و نگوها که از من میدانی

...

با هربار مردن، تمام نگفته ها و خاطرات را به گور زباله دان میبردی

حرمت و ارزش راز به نگفتن آن است

همه را شنیدی و مردی تا هیچ نگویی

 

گوش میدهی و زره زره آب میشوی

 

۱۰

 

بدون هاله های سفید و نورانیت در اطاق چه کنم...؟!

ریه سالم بدون ساقی به چه درد میخوره...؟!

هنجره ی سالم بدون فریاد چه ارزشی داره...؟!

لب سرخ رنگ بدون بوسه لب کبود چه حکمتی داره...؟!