عشرتکده یقضان

خوابگردها و دستنوشته های پراکنده رضا مشتاق

عشرتکده یقضان

خوابگردها و دستنوشته های پراکنده رضا مشتاق

روزها

 

معشوقه...

قصه ی خسته شدن را نشنید

بی تفاوت...، بی نگاه

روی عشق هاشور کشید

            

دیروز...

فصل پنجم بود که رفت

فصل بی سمبل ها

 

امروز ...

لبریز از تهی بودن بود

پر زخالی شدن اندیشه

 

فردا...

پشت پرچین خیال

وه چه بی احساس، قدم خواهی زد

 

۱۲اسفند۱۳۸۲

 

 

از ۸ تا ابد

 

بی مقدمه، بی مکث

دخترک، اگر ترانه میخواهی

مینویسم فریاد

تو نخوان، هیچ نگو

 

روی این بوم سیاه

میکشم یک دریا

اما این دریا نیست

مسخ هر آبی بیرنگ نشو

چه کسی گفته که دریا آبیست

یا دلت بارانیست...

 

قِصه غُصه ی ما ...، تکراریست

نقش تکثیری تو...، تکراریست

نفحات نفست...، شیطانیست

دوستت دارم دوست...، قلابیست

گل سرخِ عُشاق...، پوشالیست

می خون رنگ زدن ...پنهانیست

 

قلب مغلوب ،گل پوشالی

پای بندی به بت پنهانی

شرح این عشق 

و پیوند دو تا آدمک تو خالی

از ساعت هشت تا ابد ممنوع است