پایان...، شروع

 

عاقبت یک روز تمام میشوم

حباب روی آب...

خاک و ناپدید میشوم

درست مثل سال قبل

که هیچ شد، تمام شد

حباب روی آب شد...

نقش خاطرات رفته شد

 

یک روز من حلول میکنم

کنار سفره ها، طلوع میکنم

شکل شاخه ها ی آن درخت

ریشه میزنم، سبز میشوم

درست مثل سال بعد

که میرسد ز راه دور

 

گیسوان طلا...، سبز کهربا

مثل چشم های سبز تو

باز خوشه دانه میدهد

زیر خاک پخش میشود

...ریشه میزند

 

زندگی دوباره چرخ میزند

چرخ میدهد...

چرخ میخوریم

چرخ های زندگی

چه ماهرانه چرخ میکند!!!